آلوچـــــــــــ ـه تلخ

قرم قاطــــــــــــــــی!!OoPpSs

آلوچـــــــــــ ـه تلخ

قرم قاطــــــــــــــــی!!OoPpSs

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۶/۱۸
    to
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

آره درد داره اون موقعی که میدونی هنوزم دوستم داری ولی نباید بروی خودت بیاری

موقعی که میخوای اونی باشی که من میخوام اما نمیشی

اون موقعی که یاد کارام می افتی یه لبخند میاد گوشه ی لبتو بعدش

هــــــــــــآی هـــــــــــــــــــــآی گریه میکنی

موقعی که هستم قدرمو نمیدونی اما وقتی که میرم

تاریخ تولدم یا پلاک ماشینم میشه پسورد گوشیت

یا پسورد زندگیت آره درد داره موقعی که دلت

یه چیزی میگه عقلت یه چیزه دیگه

موقعی که میدونی کلی خاطر خواه دارم اما دلم پیشه یه

بی معرفتی مثل تو گیره موقعی که نمی دونی کجامو

چطور میگذرونم آره بد درد داره بدتر اینکه

ناراحتی دلت یه عالمه گریه میخواد اما میبینی نیستم

که بغلت کنم آرومت کنم بگم ناراحت نباش قربونت برم

گریه نکن یا وقتی که بهت زنگ نمیزنم اما با شنیدن

صدای زنگ گوشیت نفست بند میاد وقتی بهم نیاز داری من نیستم بد درد داره

اره درد داره وقتی یهو احساس میکنی اسمت رو صدا کردم

اما متوجه میشی که فقط خیال بوده یا وقتی تو خیابون راه

میری میبینی همه دست عشقشون رو گرفتن اما تو

هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

میدونم گفتن این حرفها برا تو که میخونی خیلی سنگینه اما

بد درد داره وقتی نگم تو نبودت اصلا ناراحت نیستم

راستی امروزم گذشتا بدونه تو یه درد دیگه به دردام اضافه شد

اما میدونی چی برات آرزو کردم اینکه همیشه خوش باشی

و منو اصلا یادت نیاد اما اگه هنوزم دوستم داری یه چیز رو

ازم یادگاری ببری برا خودت به دردت میخوره اینکه اگه

کسی اومد تو زندگیت اونی بشی که اون میخواد نه

برا اینکه قدرتش رو بهت نشون بده بلکه بودنی که

براش مقدسی که حتی دوست نداره کسی بهت نگاه کنه

حالا تو بگو نبودنم تو زندگیت درد داره من که عاشقتم

آره دردداره هستی وبه فکرنبودنتم

سخته هستی ونباشی بعدابسوزه دلم

آخه نامردتوکه میشناسی منو

بیاپیشم که داغونم بی تو

هستم وهستی آره عشقم

من بدون تودیگه نمی تونم....

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۵۱
alooche

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه 
خودت می‌دونی عادت نیست فقط
دوست داشتن محضه 

کنارم هستی و بازم بهونه‌هامو می‌گیرم 
میگم وای چقد سرده میام دستاتو می‌گیرم 

یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می‌میرم 
از این جا تا دم در هم بری دلشوره می‌گیرم 

فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن باهم 
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم 
شعر عاشقانه

می دونم که یه وقتایی دلت می‌گیره از کارم 
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم 

تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری 
تو هم از بس منو می‌خوای یه جورایی خودآزاری 

کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا 
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا 

قشنگه ردپای عشق باید در امتداد باد گیسو رها کنیبیا بی‌چتر زیر برف 

اگه حال منو داری می‌فهمی یعنی چی این حرف 

می‌دونم که یه وقتایی دلت می‌گیره از کارم 
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوسِت دارم 

تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری 
تو هم از بس منو می‌خوای یه جورایی خودآزاری 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۰۰
alooche


 

جهـــــان را

بـــدون ناخن های لــــاک زده

بدون کفــــش های پاشنـــه بلند

بدون النگــــو

و بدون گل ســـر

تصور کن

دا دختـــر را آفـــرید

دخــتــر

             جهــــان را برای خـــــدا

    زیبــــاکرد...

   دخملای گل به  افتخارخودمون

یه جیغ وهوراااااااااااااااااا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۰
alooche

 

بیخودی پرسه زدیم ، صبحمان شب بشود


بیخودی حرص زدیــــــــــم ، سهممان کم نشود


ما خــــــدا را با خود ، سر دعــــوا بردیم


و قســـــم  ها خوردیم ...


ما به هم بـ ـد کردیم ، ما به هم بـ ـد گفتیم 


بیخودی داد زدیم ، که بگوییم توانـــــا هستیم


و گرفتیم کتـــــــــابی سر دست ، که بگوییم که دانا هستیم


ما حقیقــــــت ها را ، زیر پا لـــــه کردیم


                       روی هر حادثه ای ، حرفی از پــــــول زدیم

از شما می پرسم ، ما که را گـــــول زدیم؟؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۱
alooche

در آغــــــــوش خـــــــودم هستـــــــــم...!
مــــــــن خـــــــودم را در آغــــــــوش گرفتـــــــــه ام...!
نه چنـــــــــــدان با لطــــــــــافت...
نه چنـــــــــــدان با محــــــــــبت...
امــــــــا...
وفـــــــــادار...وفـــــــادار...
قلبــــــــــم را گره زده ام به بنـــــــــــد کفشـــــــم...
تا هــــــــــــوس مانــــــــــدن نکنـــــــــد...
زیــــــــر پای خــــــــوم لــــــــــه شود بهتــــــــر است...
دلــــــــم را تهـــــــــدید کرده ام...
که اگــــــــر یک بار دیگــــــــر بهانه ات را گــــــــرفت،
میــــــــدهم دوباره بســـــــوزانیش...!
احســــــــاسم را دار زده ام...
تقصیـــــــــر این لعنتـــــــی بود که بیخــــــود و بی جهــــــت،
به تــــــــو گفت "دوستت دارم"...
تقصیــــــــر این لعنتـــــــی بود که حالا مـــــــن تنهـــــــــایم...
شـــــــــراب شده اند اشـــــــک هایم...
دست رنــــــــج تــــــــوست...
بخــــــــور به سلامتــــــــی دلبــــــــر امــــــــروزت!...
شیشـــــــه ی نازک احســــــاس مــــــرا دست نزن!
چندشـــــــم میشـــــــود از "لک انگشت دروغ"...
آن که میـــــــگفت احســــــاس مــــــرا میــــــــفهمد...
کـــــــو؟؟؟
کجــــــا رفت؟؟؟
که احســـــــاس مــــــرا خــــــوب فــــــــروخت...
دیگــــــر به تـــــــو فکــــــر نمیــــــکنم...
گنـــــــاه است چشــــــم داشتن به امـــــــوال دیگـــــــران...
ســــــــاده کنــــــــار میکشـــــــم...!
هرچنـــــــد...
هیـــــــچ وقت پای مــــــن وســـــــط نبود!...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۹
alooche